مجوعه ای زیبا از اشعار مریم حیدر زاده

 

مریم حیدر زاده

 

شبی گفتی نداری دوست من را

نمی دانی که من شب چه کردم

خوشا بر حال آن چشمی که آن را

به زیبایی پسندیدی و رفتی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست

قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم

بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد

دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

می توان در قلب های بی فروغ

لحظه ای برقی زد و خورشید شد

می توان در غربت داغ کویر

آن ابری که می بارید شد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


چه می شود تو صدایم کنی به لهجه موج

به لحن نقره ای و بی صدای چشمانت

تو هیچ وقت پس از صبر من نمی ایی

در انتظار چه خالیست جای چشمانت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رویای من همیشه به یاد تو سبز بود

رفتی و حرفی از غم رویا نمی شود

رفتی و دل میان گلستان غریب ماند

دیگر بهار محو تماشا نمی شود

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


نمی دانم چرا رفتی

نمی دانم چرا شاید خطا کردم

و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی

نمی دانم کجا، تا کی ، برای چه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل

میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر

نمی دانم چرا شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز

برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو را آن قدر در دل می سرایم

که دل یعنی ترا زیبا سرودن

فدای تو شقایق احساس

و رویای بی آغاز سرودن




برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: